محل تبلیغات شما

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

 

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

 

******

 

باز امشب ای ستاره تابان نیامدی

باز ای سپیده شب هجران نیامدی

 

شمعم شکفته بود که خندد به روی تو

افسوس ای شکوفه خندان نیامدی

 

زندانی تو بودم و مهتاب من چرا

باز امشب از دریچه زندان نیامدی

 

با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز

چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی

 

شعر من از زبان تو خوش صید دل کند

افسوس ای غزال غزل خوان نیامدی

 

گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه

نامهربان من تو که مهمان نیامدی

 

خوان شکر به خون جگر دست می دهد

مهمان من چرا به سر خوان نیامدی

 

نشناختی فغان دل رهگذر که دوش

ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی

 

گیتی متاع چون منش آید گران به دست

اما تو هم به دست من ارزان نیامدی

 

صبرم ندیده ای که چه زورق شکسته ایست

ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی

 

در طبع شهریار خزان شد بهار عشق

زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی

 

******

شعرهای عاشقانه استاد شهریار دبله شده به زبان فارسی

شعر های عاشقانه استاد شهریار به زبان فارسی

ای ,تو ,عشق ,خوان ,امشب ,آب ,عشق به ,فغان دل ,نیامدی نشناختی فغان ,دل رهگذر ,رهگذر که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها